سلام خدا
این بار باید درد دلم رو به کی بگم؟
خدایا هرکی نشنوه ،تو که میشنوی.تا کی انتظار؟تا کی صبر؟پس این پاداش صابران کو؟پس اون که باید بیاد چرا نمیاد؟
زمان داره مثل برق میگذره.
کی میدونه؟،شاید وقتی که من نیستم اونی که باید بیاد میاد.
خدا پس من چی؟
من فقط بریم؟
من دوست دارم امام خودم رو ببینم.
بچه که بودم وقتی کتاب قصه ی امام زمان رو میخوندم فهمیدم که اگه بخندم یا کارهای خوب انجام بدم شیطون ناراحت میشه و خنده های من مثل یه چوب محکم میخوره تو سرش حتی یادمه کنار پنجره مینشتم و قاه قاه میخندیدم،بی دلیل، فقط برای اینکه شیطون تنبیه بشه و اماممون خوشحال بشه و زود تر ظهور کنه.همش سعی میکردم کارهای خوب انجام بدم.
پس چرا امام نمیاد؟خدایا هرکی ندونه تو که میدونی چقدر دلتنگشم،تو که میدونی من...
خدایا سلام من رو همین الان به امام برسون.بهش بگو اگه الان کار بدی انجام دادم حداقل به خاطر خنده هایی که کردم تا شیطون تنبیه بشه منو ببخش(هرچند شیطون آدم نشد که نشد)
اگه اون موقع که امام اومد من نبودم بیدارم کن.خدایا دلتنگشم...

نظرات شما عزیزان:
nazi 
ساعت12:27---22 تير 1390
behem sar bezan
man ye jai khondam age 100 bar
ba niat khles to delet shab jome
sore kaferon bekhoni shab payambarto mibiniiii!
behem sar bezan
|